تربیت فرزند یکی از مهمترین و سختترین مشاغل به شمار میرود. پدر و مادرها مسئولیت فراوانی درمورد فرزندان خود دارند و در موقعیتهای مختلف باید پاسخگوی احساسات و رفتارهای او باشند. این مسئولیت در سنین پایینتر بسیار بیشتر از سنین بزرگسالی است و در آینده موجب میشود کودک با ریزبینی خاصی به رفتارهای خود فکر کند.
احساس مسئولیت در تمام والدین، بدون استثنا وجود دارد اما با این تفاوت که برخی از پدر و مادرها راه و رسم سهلگیری را پیش میگیرند و عدهای دیگر به سختگیری معتقدند. هر کدام از این روشهای تربیتی آثار مثبت و منفی مختص به خودش را دارد که ما در این مطلب به بررسی تبعات "والدین سختگیر" را بررسی خواهیم کرد.
سختگیری چه تاثیری بر تربیت دارد؟
با اینکه بسیاری از تحقیقات تا کنون اثبات کردهاند که فرزند پرورش یافته در یک خانواده سختگیر موفقیتهای بیشتری را به دست میآورد اما در مقابل پژوهشهای فراوانی هم وجود دارند که تربیت مستبدانه را دارای اثرات منفی فراوان میدانند.
علیرغم اینکه نام والدین سختگیر در ذهن بسیاری از افراد یک معقوله منفی شناخته شده است اما اگر نگاهی به ریشه و دلیل این حساسیتها بیندازیم، به این نکته پی خواهیم برد که در اکثر مواقع وجود قوانین و مقررات متعدد موجب رشد افراد میشود. عموما منشا حساسیتهای شدید یا سختگیریهای سفت و محکم توسط والدین، خیرخواهی آنها برای موفقیت و رشد بهتر فرزندشان است اما افرادی که میخواهند این روش را در پیش بگیرند باید توجه داشته باشند که زیادیروی در هر مسئله علیالخصوص مسائل تربیتی، میتواند مخرب باشد و نه تنها شما و فرزندتان را به نقطه دلخواه نرساند، بلکه شما را از تمام آمال و آرزوهایتان دور کند.
بخشی از روشهای تربیتی در خانوادهها انتخابی و برخی از آنها به سبک زندگی و فرهنگ پیشین والدین بازمیگردد. مسیر و نوع تربیت برای بعضی از پدر و مادرها حکم ارثیه را دارد و آن را همانطور که از والدین خود دریافت کردهاند، بر فرزند خود اعمال میکنند.
چندراهی انتخاب...
راه و روش تربیت فرزندان یک چندراهی است که والدین میتوانند با توجه به عواقب آن، پا در مناسبترین مسیر بگذارند. در ادامه به برخی از این مسیرها اشاره خواهیم کرد.
مستبدانه
عموما والدینی که این روش را برای تربیت فرزند خود انتخاب میکنند، بسیار سختگیر، انعطاف ناپذیر و غیرقابل نفوذ هستند و تنها انتظارشان از فرزند خود، اطاعت و تبعیت از دستورات آنهاست. این دسته از پدر و مادرها هیچ دلیلی برای توضیح منطق تصمیمات خود به فرزندشان نمیبینند و معتقد هستند فرزند باید چشم بسته به تمام تصمیمات "چشم" بگوید.
افراد پیروی این سبک با وجود اینکه هیچگاه توضیح و منطقی برای تصمیمات و دستورات مستبدانه خود به فرزندشان ارائه ندادهاند، از فرزندان همواره انتظارات متعدد دارند. زمانی که توقع داشته باشیم فرزندمان بی چون و چرا عقاید، تفکرات و تصمیمات ما را بپذیرد، در واقع بی هیچ مقدمهای مهارت تصمیمگیری و انتخاب را در او از بین میبریم و درنتیجه کاری که خودمان در حق او کردهایم، برای عدم توانایی در تصمیمگیری، او را محکوم میکنیم.
مقتدرانه
آن دسته از پدر و مادرهایی که این سبک را انتخاب میکنند، در ظاهر تفاوت اندکی با گروه قبلی دارند اما نتیجه تربیت آنها بسیار متفاوت از "استبدادیها" خواهد بود چرا که این گروه همان قوانین و مقررات سختگیرانه را دارند اما دلیل، منطق و پایه و اساس آن را برای فرزنشان تشریح میکنند. این توضیح دادن موجب میشود فرزندان با علم و آگاهی به این مقررات عمل کنند و بدانند که به چه دلیل رعایت این مقررات برای آنها لازم و ضروری است.
در این دسته از والدین، میان تربیت و انتظارات هم تناسب وجود دارد و پدر و مادرها با توجه به آموزشها و حق انتخابهایی که در اختیار او گذاشتهاند، انتظاراتشان را مطرح میکنند و همین موضوع موجب میشود که ارتباط صحیح و نزدیکی نیز میان والدین و فرزندان شکل بگیرد.
بر اساس اعلام کارشناسان مربوطه، این سبک تربیتی از دیگر روشها موثرتر و مفید به فایدهتر است چرا که باعث ایجاد استقلال فکر و عملی اصولی در کودک میشود.
سهلگیرانه
بر خلاف ۲ دسته قبل، این گروه اعتقاد زیادی به وضع قاعده و قانون خاصی ندارند و بیشتر تمرکز خود را صرف ایجاد یک ارتباط دوستانه با فرزندشان میکنند و بر این عقیده هستند که تجربه افراد با یکدیگر متفاوت است و هر کس باید برای پیدا کردن مسیر خود، راههای مختلف را تجربه کند. والدین سهلگیر به نسبت آموزش و میزان حساسیتی که به فرزندشان ارائه میدهند، از او توقع دارند؛ در نتیجه تکلیف برآورده کردن انتظار خاصی بر دوش فرزندان این خانوادهها وجود ندارد.
آزادانه
در این سبک والدین عقیده دارند که باید به فرزند آزادی کامل داد و اجازه هر کاری را برای او صادر کرد. در این شرایط والدین تنها نیازهای اساسی و ضروری فرزندانشان را برآورده میکنند و او را برای موقعیتهای دیگر آزاد میگذارند. عموما این خانوادهها ارتباط پرعاطفهای با فرزندانشان ندارند و آنها را مانند افراد دیگر زندگیشان میدانند.
مزایا و مصائب سختگیرها
خوش برخوردی فرزندانی که در خانوادههای سختگیر بزرگ شدهاند، برای همه شناخته شده است. معمولا کودکانی که پدر و مادرشان از دسته سوم یا آخر بودهاند، اخلاقیات و رفتارهای خاصی دارند و نمیتوانند خود را با شرایط مختلف وفق دهند. این برخورد خوش از سمت این افراد به دلیل توقعات مشخصی است که والدین از آنها داشتهاند.
گاهی هم خوش برخوردی افراد ناشی از ترس است و ممکن است افراد از هراس تنبیه شدن، خود را این چنین نشان دهند.
یکی دیگر از ویژگیهای بارز کودکانی که تحت سلطه والدین سختگیر بودهاند، این است که به دلیل انتظارات فراوان والدین، آنها هم از خود توقعات بسیاری دارند. این انتظارات باعث میشود فرد به بسیاری از اهداف خود دست پیدا کند.
از طرفی داشتن توقع بیش از حد از خود میتواند مانعی بر سر راه این دست از افراد شود؛ لذا لازم است حدود انتظارات مدیریت شوند.
منبع: PsychCenter
ترجمه: تکتم شریفی نژاد – خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما